نوشته شده توسط admin در تاریخ 29 قوس 1404
اشتراک گذاری:
فیسبوک |
توییتر |
واتساپ |
لینکدین
بازدیدها: 60
نویسنده: جاوید روستاپور، روزنامه نگار
تمهید: شب چله یا یلدا یکی از کهنترین آیینهای فرهنگیدر حوزهی تمدنی زبان پارسی و آریانای کهن است که ریشه در نگرش طبیعتمحور، خردورز و اخلاقی آریایی دارد، تاریخ نخستین این فرهنگ همزاد با تاریخ انسان پنداشته میشود و در روایتهای دیگر نیز این اسطوره فرهنگی را با دوره آشو زرتشت،پیامبر بلخی آریایی همزاد میپندارند. فلسفه این جشن یا برگزاری شب چله، نمادی از پیروزی نور بر تاریکی و استمرار هویت فرهنگی مردمان پارسیزبان است. مقاله حاضر با رویکرد تاریخی، فلسفی، ادبی و اجتماعی و با توصل به منابع متعدد و معتبر، اما به صورت فشرده، زیرا تاریخ، خاستگاه، گستره جغرافیایی، کارکردهای فرهنگی آن برای اکثر مردم آشنا است و نگارنده نیاز به تفصیلات و مراجعه به منابع و آوردن شرح بیشتر نمیبیند. تردیدی نیست که میراث داران این فرهنگ بزرگ از گذشته دورتا امروز سیر تاریخی و جایگاه جغرافیایی آن را به درستی میدانند. همچنان در این یادداشت تلاش شده استوضعیت معاصر یلدا، به ویژه در افغانستان بهعنوان خواستگاه زرتشت بررسی شود و بر این نکته نیز تاکید شده که پاسداشت این آیین نه تنها جشن و سنتی کهن است، بلکه بیانگر پایداری امید، هویت و خرد انسانی در برابر ظلمت و بحران است.
اما آنچه مهم و حائز اهمیت است این که در اوضاع کنونی که افغانستان با استبداد فرهنگی، اجتماعی، حقوق بشری و آموزشی برای زنان روبروست، یلدا و پاسداری از این میراث بزرگ در چه وضعیت قرار دارد و برای زنده نگهداشتن میراثهای چون یلدا چه باید کرد؟
از دیدگاه اشوزرتشت، پیامبر بزرگ آریایی، جهان بر اساس دوگانهی بنیادین نور و تاریکی شکل گرفته است. نور، نماد راستی، نظم، زندگی و امید و تاریکی نیز نماد بیعدالتی،آشوب و فروپاشی است. او در آموزهیهای خود بر این نکته تاکید میکند: «از دل تاریکی، فروغِ راستی برمیخیزد»، این موضوع اساس فلسفهی زندگی و جهانبینی آریایی را تشکیل میدهد. انسان در این نگاه، موجودی منفعل نیست؛بلکه با انتخاب آگاهانه مسیر اشا، مسوول حفظ نظم و امید در جهان است. شب یلدا، به عنوان بلندترین شب سال، اوج تاریکی و همزمان تولد دوبارهی نور را نشان میدهد و پیامروشنی، زندگی و استمرار امید را به نسلها منتقل میکند.
گسترهی فرهنگی یلدا فراتر از مرزها:
در باره تاریخچهی شب یلدا در آریانای کهن بنیاد و باستان به کرات سخن گفته شده است که عمیق و مرتبط با دانش نجومی و تقویمی آن زمان است. آریاییها میدانستند که انقلاب زمستانیرخ خواهد داد و طول شب در این مقطع به بیشترین حد خود میرسد. شب یلدا با جشنها، آیینهای آتشافروزی و گردهماییخانوادگی از دیر زمانی همراه بوده و این آئین همچنان در این خطهی بزرگ فرهنگی ادامه دارد. فلسفه دیگر برگزاری و گرامی داشت از یلدا باور به پیروزی نور و گرمی زندگی بر سرمایزمستان و تاریکیها تثبیت شده است. واژهی «یلدا» از زبان سریانی به معنای «زایش» وارد فرهنگ آریایی شده و تولد دوبارهی خورشید و آغاز مسیر روشنایی را یادآور میشود. اصطلاح «چله» نیز به دورهی چهلروزهی سرمای زمستان اشاره دارد که این چهل روز هنوز هم در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان، اوزبیکستان و سایر کشورهای آسیای میانه به عنوان «چله کلان» یاد میشود؛ عدد چهل در فرهنگ آریایی نیز نماد «گذار، تکامل و دگرگونی» است.
ادبیات پارسی با گویش و لهجههای متفاوت که بزرگترین این گویشها شامل؛ پارسی دری در افغانستان امروزی، پارسی تاجیکی در تاجیکستان و پارسی ایرانی میشود نیز نقش برجستهای در بازتاب فلسفه و اهمیت فرهنگی یلدا دارد. حافظ شیرازی در اشعار خود میگوید: «صحبت حُکام، ظلمت شبیلداست/ نور ز خورشید جوی، بو که برآید. . .» در این نگاه، یلدا نمادی از دوران دشوار و ظلمت است، اما امید به طلوع نور حقیقت همواره زنده است. مولانای بلخی و سنایی غزنوی نیزشب طولانی و هجران را نمادی از «انتظار و صبر برای رسیدنبه نور و حقیقت» میدانند. این آثار نشان میدهند که یلدا در ذهن و قلب آریاییها، فراتر از یک جشن فصلی، مفهومیفلسفی و وجودی است.
گسترهی فرهنگی یلدا فراتر از مرزهای چند کشور است و اینجشن در کشورهای حوزه تمدنی پارسیزبان مانند افغانستان، ایران، تاجیکستان، سایر کشورهای آسیای میانه، قفقاز و حتی در بخشهایی از روسیه، هند، چین، پاکستان و بنگلادیش نیز برگزار میشود. جوامع مهاجر کشورهای پارسی زبان در اروپاو سراسر جهان نیز این سنت را پاس میدارند. این گسترهیفرهنگی نشان میدهد که یلدا یک نماد و اسطورهی آریایی و زرتشتی است که پیوند تاریخی، فرهنگی و معنوی مردمان پارسیزبان را حفظ کرده و هویت جمعی آنها را نیز تقویتمیکند. در این جوامع، شب یلدا فرصتی برای گردهماییخانوادهها، انتقال دانش و خرد نسلهای پیشین و تقویت همبستگی اجتماعی است.
شب یلدا همچنان یادآور این است که فرهنگ و هنر در بلندترین شبها، چراغی برای روشنایی جامعه هستند. امید و نور نمادی است که نسلها را به هم پیوند میدهد و میراثمعنوی را زنده نگه میدارد. در شرایط بحرانی امروز، به ویژه در افغانستان، پاسداشت یلدا نشاندهندهی مقاومت فرهنگی و توان انسان برای حفظ هویت و امید است.
شب چله یا یلدا، فراتر از یک جشن فصلی، نمادی از فلسفه زندگی، مقاومت فرهنگی و استمرار امید در جهان پارسیزباناست. این جشن، با گذشت هزاران سال و گسترش جغرافیاییوسیع، ثابت کرده است که هیچ شب تاریکی هرچند طولانی و طاقتفرسا نمیتواند چراغ امید و نور حقیقت را خاموش کند. پاسداشت یلدا، پاسداشت خرد، امید و هویت تاریخیمردمانی است که باور داشتند حتی در تاریکترین شبها، نور تولد دوباره مییابد و زندگی جریان دارد.
توطئه و دشمنی مدعیان دین با جشن یلدا:
با وجودی که میراثها و فرهنگهای کهن بنیاد آریایی با زندگی روزمره و اجتماعی مردم عجین شده است، اما شب چله یا یلدا،بهعنوان یکی از کهنترین میراثهای فرهنگی حوزهی تمدنیآریایی، همواره و هر ساله با فرارسیدن آن، آماج داوریهایشتابزده، اتهامهای بیپایه و گفتمانهای توطئهمحور از سویجریانهای افراطی دینی قرار میگیرد. این مخالفتها که در کشورهایی چون افغانستان، ایران، تاجیکستان و دیگر مناطق جهان پارسیزبان مشاهده میشود، غالباً از سوی حلقات مشخصی در میان اهل منبر، محراب و برخی مدرسههای دینیترویج میشود و با این توجیه که هر پدیدهی فرهنگیغیرهمسنخ با قرائت محدود خود از دین، «ضد دین» است، به توطیه افکنی میپردازند.
ریشه این رویکرد را میتوان در عقدهمندی تاریخی، بحران هویت و استمرار ذهنیتهای سلطهمحور جستوجو کرد؛ ذهنیتی که فرهنگهای کهن این سرزمین را نه بهعنوان میراثتمدنی، بلکه بهمثابه تهدیدی هویتی تلقی میکند. اینداوریها عموماً بدون اتکا به پژوهش علمی، بررسی تاریخی و مهمتر از آن، بدون مراجعهی دقیق به نصوص صریح و معتبردینی صورت میگیرد؛ حال آنکه هیچ اجماع فقهی روشنیدربارهی حرمت آیینهایی چون یلدا وجود ندارد.
نادیدهگرفتن فلسفهی انسانی و پیام اخلاقی یلدا که بر همبستگی، امید، پیروزی نور بر تاریکی و پاسداشت زندگیتأکید دارد، سبب شده است که این میراث کهن بهنادرست در تقابل با دین قرار داده شود. چنین رویکردی، بیش از آنکه دفاعی از ایمان باشد، بازتابی از فقر معرفتی و افراطگراییایدئولوژیک است که به جای گفتوگوی فرهنگی، به حذف و انکار میانجامد.
با وجود آنکه دشمنی با فرهنگها و سنتهای کهن آریایی و پیشااسلامی در افغانستان نسبت به سایر کشورهای حوزه تمدنی زبان پارسی پیشینهای طولانی دارد، اما این خصومت در سالهای اخیر ابعاد آشکارتری به خود گرفت و دستکم در دو دههی گذشته که دموکراسی نوپا در افغانستان به صورت شکسته و ناپایدار در حال نهادینه شدن بود، شماری از افراد و حلقات مشخصی که خود را داعیان و مدافعان دین معرفی میکردند،با بهرهگیری از تریبونهای مذهبی، منبرها و برخی مدرسههایدینی و با استفاده از آزادی بیان، بهگونهای مداوم و سازماننیافته اما پر سروصدا، میراثهای فرهنگی و نمادهایاسطورهای کهن این سرزمین از جمله برگزاری جشن شب یلدا و جشن جهانی نوروز را آماج حملات لفظی، تکفیر نمادین و داوریهای غیرمستند قرار میدادند. با این حال، در آن مقطع تاریخی، این جریانها علیرغم تبلیغات گسترده، فاقد قدرت سیاسی و ابزار اجرایی لازم برای جلوگیری عملی از برگزاریو پاسداشت این آیینها بودند و جامعه، خانوادهها و فرهنگیان و رسانهها هرچند با فشار، اما همچنان به حفظ و گرامیداشت اینسنتها ادامه میدادند.
طالبان و دشمنی با میراث فرهنگی و کهن:
با تسلط طالبان بر افغانستان، این معادله اما بهطور بنیادیندگرگون شد. گفتمان افراطی که پیشتر تنها در سطح خطابه و تهدید زبانی باقی میماند، در حال حاضر به سیاست رسمی و ابزار سرکوب دولتی بدل گردیده است. در شرایط کنونی، نهتنها برگزاری آیینهایی چون یلدا و نوروز ممنوع اعلام شده، بلکه حتی سخن گفتن از این نمادهای فرهنگی نیز بهعنوان «جرم» و «گناه کبیره» تلقی میشود و با مجازاتهای سنگین همراه است. این وضعیت نشاندهندهی گذار از دشمنی گفتمانی با فرهنگ به سرکوب و حذف سیستماتیک هویت تاریخی در افغانستان امروز است.
در حال حاضر طالبان تنها به ممانعت از گرامی داشت از آیینهای کهن، از جمله نوروز و شب یلدا بسنده نکرده، بلکه اینسرکوب فرهنگی، پیامدهای عمیق اجتماعی، روانی و هویتینیز داشته است.
این گروه میراثهای کهن فرهنگی این سرزمین را بهگونهایکلی و غیرمستند مغایر با نصوص دینی، شریعت اسلامی و عقاید ایمانی معرفی میکند، طالبان با مخالفت ریشهای در ذهنیت قبیلهای، نگرش ضد تمدنی و توهم هویتی دارد این نگرش در ساختار فکری و ایدئولوژیک این گروه نیز نهادینه شده است. مقامها، نظریهپردازان و حلقه با صلاحیت طالبان، فراتر از یک اختلاف فقهی یا دینی، بهصورت آشکار و سیستماتیک در موضع دشمنی با آیینها و سنتهای کهن آریایی و پیشااسلامی قرار گرفتهاند؛ دشمنیای که به باور فرهنگیان از ناتوانی در پذیرش تاریخ چندلایه و تکثر فرهنگیاین جغرافیا ناشی میشود.
این رویکرد، صرفاً به ممنوعیت آیینهایی چون نوروز و شب یلدا محدود نمانده، بلکه بخشی از یک پروژهی فراگیر برایحذف حافظهی تاریخی، مهندسی هویت و یکسانسازیاجباری جامعه است. طالبان میکوشند با استفاده از خطابههایمذهبی، ادبیات تکفیری و سازوکارهای سرکوب، اینمیراثها را در ذهن تودهها بیاعتبار سازند و آنها را بهعنوان پدیدههایی «ضد دین»، «مخالف شریعت» و در نهایت«خرافی و پوسیده» بازنمایی کنند؛ بیآنکه منابع معتبر دینی و استناد علمی و قابل دفاعی ارائه دهد.
در امتداد همین سیاست، طالبان حتی به سرکوب شعر و هنرکه از بنیادیترین ارکان فرهنگ پارسی و میراث آریاییاست پرداختهاست. این گروه برای شاعران «قانون» وضع کرده و حوزهی سرودن شعر را بهگونهای دستوری و ایدئولوژیک محدود ساخته است؛ بهطوری که مفاهیمی چون عشق، طبیعت، خیال،عاطفه، زیباییشناسی زبانی، موسیقی کلام و هر آنچه موجب رنگینشدن، موزونی و آهنگینبودن شعر میشود، ممنوع اعلام شده است. افزون بر آن، موسیقی که بهعنوان یکی از کهنترین جلوههای فرهنگی این حوزه تمدنی به حساب میآید بهطور کامل از زندگی عمومی حذف و شنیدن، نواختن و آوازخوانی «کفر مطلق» تلقی شده است. در نتیجه، هنرمندان و شاعران عملاً به زندانیان خاموش در چهار دیوار خانهها بدل شدهاند.
این سیاستها نشان میدهد که مسألهٔ اصلی طالبان نه پاسداری از دین، بلکه هراس عمیق از فرهنگ، هنر و هویتیاست که مستقل از قرائت بسته و قبیلهای این گروه شکل گرفتهاست؛ هراسی که به حذف نظاممند میراث تمدنی و تهیسازیجامعه از ظرفیتهای فرهنگی و انسانی آن انجامیده است.
در سالهای پیش از بازگشت طالبان به قدرت، برگزاری جشن شب یلدا در افغانستان بهویژه در میان جوانان، فرهنگیان،شاعران، روزنامهنگاران، فعالان مدنی و نهادهای فرهنگی و اجتماعی رنگ و رونق چشمگیری یافته بود و به یکی از نمودهاو نمادهای پویایی فرهنگی جامعه شهری بدل شده بود. شهرهایی چون کابل، بلخ، هرات، بدخشان، تخار و شماری دیگراز مراکز فرهنگی در سایر شهرها، دستکم یک هفته پیش از فرارسیدن شب یلدا، شاهد برگزاری محافل ادبی،شبنشینیهای فرهنگی و برنامههای متنوع در انجمنها، مراکز فرهنگی و نهادهای مدنی بودند. رسانههای آزاد و حتی برخیرسانههای دولتی، بهویژه رادیوها و تلویزیونها، با تولیدبرنامههای ویژه و مسلسل، نقش مهمی در بازتاب و تقویت اینمناسبت فرهنگی از جمله شب یلدا ایفا میکردند.
در این آیینها، جوانان اعم از دختران و پسران فرهنگی و دانشگاهی در فضایی آمیخته با شور فرهنگی و همبستگیاجتماعی گرد هم میآمدند، آتش میافروختند و با شعرخوانی،موسیقی، مقالهخوانی و سخنرانیهای فرهنگی، به بازخوانیپیام نمادین یلدا بهعنوان جشن «غلبهی نور بر تاریکی»میپرداختند. این محافل، افزون بر کارکرد آیینی، بستری برایگفتوگوی فرهنگی، انتقال حافظهی تاریخی و تقویت هویتجمعی نسل جوان را فراهم میساخت.
اما در شرایط کنونی افغانستان تحت سلطهی طالبان، اینفضای فرهنگی بهطور کامل فروپاشیده است. بیش از همه، فرهنگیان و بهویژه زنان و دختران افغانستان که از ابتداییترین حقوق انسانی و اجتماعی خود محروم شدهاند، یلدا را نه بهعنوان نماد امید، بلکه صرفاً بهمثابه یادآورتاریکی، سکوت و سرمای استبداد استخوان سوز تجربه میکنند. برای بسیاری از دختران افغانستانی، پیام تاریخی شب یلدایعنی؛ پیروزی نور بر ظلمت جای خود را به این باور تلخ داده است که در واقعیت کنونی، تاریکی بر روشنایی و نور غلبه یافته و زندگی آنها در سیاهچالهای از محرومیت و سرکوب سیستماتیک جریان دارد. وضعیتی که لحظهبهلحظه، هستی فردی و اجتماعی این طیف را فرسوده کرده و به یغمامیبرد.
زنان و دختران افغانستان که همواره بخشی از حافظان و منتقلکنندگان فرهنگ بودهاند، با تسلط طالبان با تاریکی محضمواجه شده و به این نتیجه رسیده اند که امید به پیروزی نور در زندگی روزمره از دست شان رفته است. بحران هویتی و فرهنگی همراه با محدودیتهای آموزشی و مسدودسازی راههایعلم و دانش برای دختران افغانستان، شرایطی ایجاد کرده است که زندگی آنها با سردی و سوزش استبداد همراه شده و احساس ناامیدی و محرومیت در تمام ابعاد روحی و اجتماعیآنها نفوذ کرده است.
فرهنگیان، شاعران، روزنامهنگاران و فعالان مدنی افغانستان نیز زیر سلطه و استبداد طالبان که خود را بیهیچ جرم و محاکمهای محکومان خاموش این حاکمیت میدانند، حتی جرأت آن را ندارند که در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نامی از شب یلدا یا دیگر آیینهای کهن فرهنگی به زبان آورند. طالبان با اعمال سیاستهای امنیتی، نظارتی و تهدیدآمیز، اینگروههای مرجع فرهنگی را عملاً به سکوت اجباری و انزوایاجتماعی محکوم کردهاست. بسیاری از این افراد، بهدلیلحذف از عرصههای رسمی کار، فقر گسترده و بیکاریسیستماتیک، ناگزیر به انجام کارهای شاق، ترک حرفهیفرهنگی یا کنارهگیری کامل از فعالیت اجتماعی شده و در انزوای کامل بهسر میبرند.
فرهنگیانی که سالها بهعنوان پاسداران، مروجان و معرفان میراثهای کهن آریایی از جمله یلدا و نوروز در میان مردم و نسل جوان ایفای نقش میکردند، اکنون صرفاً به دلیل تلاش برای حفظ و انتقال این سرمایههای فرهنگی، از سوی طالبان به سکوت و انزوا رانده شدهاند. این وضعیت، پیامدهای عمیقروانی و اجتماعی بههمراه داشته و بسیاری از آنها با فشارهای شدید روحی، اضطراب مزمن و شرایط روانیغیرنرمال دستوپنجه نرم میکنند؛ امری که به تضعیف جدیسرمایهی انسانی و فرهنگی جامعه انجامیده است.
در همین حال، رسانههای افغانستان که بخش قابل توجهی از آنها یا تعطیل شدهاند یا تحت سانسور کامل فعالیت میکنندبهتدریج به تریبونهای تبلیغاتی طالبان بدل شدهاند. اینرسانهها، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، وادار میشوندافرادی با ذهنیتهای افراطی، ضدفرهنگی و فاقد پشتوانه علمیبه نام «عالم دین» را دعوت کنند تا از همین بسترها، حملات لفظی و ایدئولوژیک خود را علیه میراثهای کهن فرهنگی،بهویژه یلدا و نوروز، تکرار کنند و آنها را بهعنوان پدیدههاییبیریشه، خرافی و ضد دین معرفی نمایند.
در مجموع، آنچه امروز در افغانستان جریان دارد، نه یکاختلاف فرهنگی یا دینی محدود، بلکه دشمنی آشکار، سازمانیافته و سیستماتیک با فرهنگها و میراثهای کهن آریایی و مردمی است؛ میراثهایی که یلدا و نوروز بهعنوان برجستهترین نمادهای آن، در خط مقدم این پروژهی حذف و انکار قرار گرفتهاند.
با این همه، علیرغم فضای سنگین سرکوب و نظارت استبدادی، خانوادهها و بخشهایی از جامعهی افغانستان همچنان میکوشند در کانونهای خصوصی و در حریم خانههابهدور از چشم و گوش طالبان و سازوکارهای کنترلی نهاد موسوم به «امر به معروف و نهی از منکر» آیین شب یلدا را بهصورتخاموش اما معنادار پاس بدارند. این کنشهای فرهنگی پنهان، هرچند از عرصهی عمومی حذف شده، اما در سطح خانوادگی و اجتماعی بهعنوان اشکال ظریف مقاومت فرهنگی تداوم یافتهاند. در دل تاریکیای که حاکمیت طالبان بر فضایاجتماعی، آموزشی و فرهنگی کشور گسترانیده است، یلدابرای بسیاری از خانوادههای افغانستانی به نمادی از امید،ایستادگی و باور به پیروزی نور بر تاریکی و دانش بر جهل بدل شده است.
در این محافل خانگی، بازخوانی متون کلاسیک ادب پارسیاز دیوان حافظ و مثنوی مولانا گرفته تا شاهنامهی فردوسی نهصرفاً یک سرگرمی ادبی، بلکه تلاشی آگاهانه برای حفظ پیوند با حافظهی تاریخی، زبان فرهنگی و جهانبینیانسانی این سرزمین است. این آثار که خود حامل مفاهیمیچون خرد، آزادی، عدالت، عشق و پایداری در برابر ظلماند، به خانوادهها امکان میدهند تا لحظههایی از فرسودگی روانی و فشارهای روزمره را در دل شب یلدایی به فراموشی بسپارند و معنا و امید را در زیست روزانهی خود بازتولید کنند.
بدینسان، پاسداشت خاموش یلدا در افغانستان امروز را میتوان نه صرفاً یک آیین سنتی، بلکه شکلی از مقاومت نمادین در برابر استبداد فرهنگی و تلاشی برای حفظ هویتتاریخی و کرامت انسانی دانست؛ مقاومتی که نشان میدهدحتی در سختترین شرایط، فرهنگ و حافظهی جمعی همچنان زنده و پویا باقی میمانند.
مسوولیت فرهنگیان خارج از افغانستان:
در شرایط کنونی افغانستان که طالبان با تمام توان و امکانات خود در تلاشاست تا فرهنگهای کهن و تاریخی مردم اینسرزمین که بخشی از هویت مشترک یک حوزه تمدنی گسترده است را حذف کند و نسل جوان را از میراث هویتی خود بیگانه و متنفر سازند، نقش فرهنگیان خارج از کشور بیشاز هر زمان دیگری تعیینکننده است. خانوادههایمسوولیتپذیر، پدران و مادران با وجود فشارهای شدیداقتصادی، محدودیتهای اجتماعی و تهدیدات امنیتیطالبان، همچنان میکوشند فرزندان خود را از میراث فرهنگی و سنتهای کهن محروم نگذارند. آنها حتی اگر توان مالی خریدن یک هندوانه را در سفره جشن شب یلدا ندارند، با استفاده از حداقل امکانات، آوردههایی چون مثنوی معنوی، دیوان حافظ و شاهنامهی فردوسی را بر این سفره مینهند و لحظههایی از امید، خرد و هویت را به فرزندان خود منتقل میکنند.
این شرایط، پرسشی عملی و حیاتی را پیش رویفرهنگیان و فعالان خارج از افغانستان قرار میدهد و آن این کهمسوولیت آنها در قبال حفظ، ترویج و انتقال این میراث چه میتواند باشد؟ چگونه میتوانند از طریق فضای مجازی و پلتفرمهای دیجیتال، دستکم برای بخشی از جوانان، دختران و شهروندان افغانستانی که به این فضا دسترسی دارند، محتوایفرهنگی و آموزشی فیلم و صدا تولید کنند تا پیامهایانسانی، اخلاقی و فلسفی سنتها و آیینهای کهن به نسل جدید منتقل شود؟ چه برنامههایی میتواند پیوند میان حافظهیتاریخی، شعر، ادبیات کلاسیک، موسیقی و سنتهایآیینی و زندگی روزمرهی این نسل را حفظ کند؟
پاسخ به این پرسش، بیش از هر چیز، نیازمند نظریه و اقدام عملی همزمان است. فرهنگیان خارج از افغانستان بایدبا تولید محتوای دیجیتال، روایتهای صوتی و تصویری،کلاسها و کارگاههای آنلاین و شبکههای تعامل فرهنگی، امکان دسترسی امن و مستمر به میراث فرهنگی را فراهم آورند. پیاماصلی آنها باید تقویت هویت، امید، مقاومت فرهنگی و ارزشهای انسانی باشد؛ نشان دادن این که حتی در شرایطاستبداد و سرکوب، فرهنگ زنده و پویا میماند و آیینها و هنرهای کهن نه فقط میراث گذشته، بلکه سرمایهای برای حفظ خرد، عدالت و خلاقیت نسلهای آیندهاند.
به این ترتیب، خانوادهها در سطح داخلی و فرهنگیان در سطح جهانی، در یک تعامل متقابل، میتوانند نور دانش و حافظهی تاریخی را حتی در تاریکترین شبها و دشوارترینشرایط روشن نگهدارند و چراغ هویت و امید را برای نسل جوان افغانستان حفظ کنند.
منابع و مآخذ
۱. اوستا، بهویژه گاتها؛ ترجمه و تفسیر: جلیل دوستخواه، نشر مروارید.
۲. داوودپور و ابراهیم یسنا، (گاتها)، انتشارات دانشگاه تهران.
۳. مهرداد هار، پژوهشی در اساطیر ایران، نشر آگه.
۴. آرتور کریستنسن، اساطیر آریانای کهن/ایران باستان، ترجمهژاله آموزگار، نشر توس.
۵. داریوش شایگان، ادیان و مکتبهای فلسفی هند و ایران، نشر فرزان.
۶. عبدالحسین زرینکوب، سُر نی و با کاروان حله، نشر سخن.
۷. محمدرضا شفیعی کدکنی، موسیقی شعر، نشر آگاه.
۸. حافظ شیرازی، دیوان حافظ، به تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی.
۹. مولاناجلالالدین محمد بلخی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون.
۱۰. احسان یارشاطر، (ویراستار). دانشنامهی ایرانیکا
ترامپ: ۴۸ ساعت آینده برای خاورمیانه سرنوشتساز است!
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
پوتین: لغو دیدار با ترامپ موقت است، روسیه آماده گفتوگو است
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کر
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کرد
درگیری شبانه در قندهار؛ گزارشها از تلفات طالبان حکایت دارد
احمد ولی هوتک در مسابقه MMA در بلاروس به پیروزی رسید
ترامپ: ۴۸ ساعت آینده برای خاورمیانه سرنوشتساز است!
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
پوتین: لغو دیدار با ترامپ موقت است، روسیه آماده گفتوگو است
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کر
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کرد
درگیری شبانه در قندهار؛ گزارشها از تلفات طالبان حکایت دارد
احمد ولی هوتک در مسابقه MMA در بلاروس به پیروزی رسید
25.Oct.2025
26.Oct.2025
26. Oct. 2025