SANYA NEWS
فرهنگی

نگاهی به خاطرات بیگانه «پاره‌های پیوسته»

نوشته شده توسط admin در تاریخ 28 عقرب 1404

اشتراک گذاری: فیسبوک | توییتر | واتس‌اپ | لینکدین
بازدیدها: 527


نگاهی به خاطرات بیگانه «پاره‌های پیوسته»

«پاره‌های پیوسته» نوشته‌ی آقای رحمت‌الله بیگانه، در شمار ناب‌ترین و نفیس‌ترین آثار خاطره‌نویسی در تاریخ ادبیات معاصر کشور ما محسوب می‌شود. این اثر از چشم‌اندازهای مختلف تاریخی، فرهنگی، فولکلوری و قهرمان‌پروری و اسطوره‌سازی در حوزه‌ی ادبی ما حایز اهمیت است. نویسنده در بخش‌هایی از ذکر خاطراتش با توسل به دریافت‌های ادبی و رویکردهای لفظی و معنوی کلام، به شکوه و زیبایی اثر افزوده است.

یکی از برتری‌های «پاره‌های پیوسته»ی آقای بیگانه در مقایسه با آثار مشابه این است که در آن، وقایع و حقیقت‌های عصر نویسنده بدون تحریف‌های تاریخ‌نگاری بازتاب یافته است. در حالی که در بیشتر تاریخ‌هایی که از سوی برخی مورخان نگاشته شده، گرایش‌های ایدئولوژیک، سلیقه‌های فردی و تحلیل‌های نادرستِ نویسندگان در آن‌ها دخیل بوده است. بنابراین مهم‌ترین ویژگی و ارزش این اثر را می‌توان در کارکردهای تاریخی آن جست‌وجو کرد.

تحولات و دگردیسی‌های سیاسی طی دهه‌های پسین، خاطرات تلخ و اندوه‌باری را به حافظه‌ی هم‌میهنان ما سپرده است. همه از تحولات کشور چیزهایی به‌خاطر دارند و گوشه‌ای از جغرافیای این سرزمین نیست که اندوه مردمانش را نچشیده باشد. پاره‌های پیوسته نیز محصول همین رویدادها و چشم‌دیدهای تلخ و شیرین است که نویسنده با چیره‌دستی کامل آن را درج حافظه‌ی تاریخ‌نگاری کشور ما کرده است.

کلیدواژه‌ها: پاره‌های پیوسته، خاطره، بیگانه، آمرصاحب.

مقدمه

خاطره‌نگاری، صمیمانه‌ترین و شریف‌ترین فن و هنر در ادبیات است. خاطره‌نویسی می‌تواند گاهی اوقات عواطف دیگران را هم بازتاب دهد. این گونه‌ی ادبی برخلاف شعر، آزادی ذهنی را مهار نکرده و نگارنده کمتر خود را در قیدوبند نگارشِ آن احساس می‌کند؛ با آن‌که خاطره‌نگاری در ادبیات پارسی دری چه به صورت نظم و چه به صورت نثر، در گذشته‌ی ادبی ما کاربرد فراوان داشته، اما در افغانستانِ امروز ما، کمتر به آن توجه صورت گرفته است.

در کشور ما شخصیت‌های سیاسی و دولت‌مردانی بوده‌اند که به نوشتن خاطرات خویش همت گماشته‌اند: سلطان‌علی کشتمند، میرمحمدصدیق فرهنگ، میرغلام‌محمد غبار در بخش‌هایی از کتاب معروف خود «افغانستان در مسیر تاریخ»، خانم بلقیس مکیز و اینک هم آقای رحمت‌الله بیگانه نویسنده‌ی نام‌آشنای کشور، از شمار کسانی هستند که قدرت کافی در نگارش یادآوری‌های زندگانی‌شان داشته‌اند.

پاره‌های پیوسته، گزیده‌ای از بهترین خاطرات آقای بیگانه و چشم‌دیدهای حقیقی اوست که گوشه‌هایی از تاریخ دهه‌های تجاوز قشون سرخ شوروی، جنگ‌های داخلی و ویرانی‌ها و آوارگی‌های مردم کشور را به‌دور از هر گونه ترفندهای متکلفِ ادبی و با صداقت و امانت‌داری کامل به تصویر کشیده است. خاطراتی را که آقای بیگانه در این اثر جا داده است، عموماً دربرگیرنده‌ی مقطع زمانی‌ای است که سلسله وقایع و اتفاقات آن را دقیق و تاریخ‌وار تذکر داده است.

این خاطرات بیش از همه برای خواننده دریافت تاریخی داشته و اطلاعاتی از تاریخ دهه‌های گذشته‌ی کشور را در اختیار او قرار می‌دهد. در واقع می‌شود گفت نویسنده با بیان این یادواره‌ها، درس‌های آموزنده و عبرت‌انگیزی به خوانندگان می‌دهد.

از نقطه‌نظر راویان، اساساً خاطره‌نویسی به دو صورت روایت می‌شود: نخست، روایت مستقیم؛ دوم، روایت غیرمستقیم.

در این اثر تنها به روایت مستقیم پرداخته ‌شده است. روایت مستقیم آن است که شخص خود در ماجرا نقش داشته و خود جزو آفرینندگان حادثه به شمار می‌رود؛ لذا حادثه به شکل اول‌شخص روایت می‌شود. بیشتر خاطرات بیگانه در پاره‌های پیوسته، به گونه‌ی مستقیم و اول‌شخص روایت ‌شده و نویسنده خود در صحنه‌ی حادثه حضور داشته است.

خاطره‌نویسی با فردیت انسان رابطه دارد و نویسنده‌ی آن می‌کوشد تا به بیان عاطفی رخدادهای فردی زندگی خود بپردازد. وقتی آقای بیگانه خاطرات فردی خویش را با مهارت کامل یادداشت‌برداری می‌کند، صحنه‌های تلخ و شیرین زندگی خویش را چنان موبه‌مو، صادقانه و پررنگ روی کاغذ می‌ریزد که دیگر تجربه و احساس فردی به احساسی اجتماعی و مردمی تبدیل‌ شده و هر انسانِ دردکشیده‌ای می‌تواند احساسات و عواطف خویش را در این آیینه به تماشا بنشیند که این خود گونه‌ای از تأثیر عواطف شخصی بر احساس جمعی از انسان به‌ حساب می‌آید.

نگاهی به خاطرات بیگانه

در زبان پارسی دری، نثرنویسی در حقیقت با ساده‌نویسی آغاز می‌شود؛ چون نثر ساده بر مبنای زبان گفتار و با واژگان معمول و عادی روزانه نوشته می‌شود. بنابراین این نوع نثر یکی از بهترین شیوه‌های انتقال تفکر انسان‌ها می‌باشد. سلاست و روان‌بودن نثرِ «پاره‌های پیوسته» تا آن‌جا متصور است که زبان آن، زبانِ نزدیک به گفتار بوده و نویسنده در آن با هنرورزی‌های اندک و دوری از پیچیدگی‌های ادبی و صنعت‌گری‌های لفظی و معناییِ بی‌مورد، به بیان خاطرات خویش پرداخته و کلام از آغاز تا انجام اثر، یک سیر طبیعی دارد؛ بدین مفهوم که معانی، سوژه‌ها، وقایع و اندیشه‌ی نگارنده در قالب الفاظ و جمله‌های به‌هم‌پیوسته و کامل و با رعایتِ تسلسل منطقی، به رشته‌ی تحریر درآمده است؛ گویی بیگانه در نگارش این اثر هیچ نوع الگویی نداشته و فقط آنچه در ذهن خود داشته را بیان کرده است.

تا آن‌جا که بنده این کتاب را بررسی کرده، از لحاظ توجه یا عدم توجه به شیوه‌های نثر، متن این اثر را به دو گونه یافته‌ام.

نخست نثر عادی: همان نثری است که عاری از سجع و صنعت‌های ادبی می‌باشد. نویسنده با این نوع نثر خواسته است تا فکر و معنا را در قالب واژه‌ها و ترکیب‌های ساده ریخته و فقط هدف او این بوده که خاطره‌ی خود را بیان کند و بس. به طور مثال «آمرصاحب در تنهایی» عنوان یکی از خاطرات این اثر است که در آن نویسنده، تنهایی آمرصاحب را این‌گونه بازگو کرده است: «آمرصاحب با دقت به سوی من و ایما دید، اما هیچ نگفت. او تنها و تنها بود و می‌خواست خلاف جریان همیشگی در زمان ادای نماز جمعه به خط جبهه رود. آمرصاحب را همه تماشا داشتیم که دروازه‌ی یک موتر تکسی را باز کرد تا با همان تکسی به مقصدش برود؛ اما کس دیگری از آمرصاحب دعوت کرد که به موتر شخصی او بالا شود و آمرصاحب نیز پذیرفت.» (پاره‌های پیوسته، ص 142).

دوم نثر ساده‌ی عالی: داکتر منصور رستگار فسایی، این نوع نثر را میان نثر ساده و فنی قرار داده که تحت عنوان نثر بینابین نیز مطالعه می‌شود (اشراقی، 1388: 38). آقای بیگانه نیز در بسیاری از قسمت‌های «پاره‌های پیوسته» این نوع نثر را نیز به کار گرفته است:

«شب است و شهر دردمند و آزرده‌ی کابل و ناله‌ای پرسوزوگداز؛ اما ناله‌ی این شهرِ غریب و بیچاره را جز خداوند کسی نیست بشنود. این شهر به حد کافی زخم ‌خورده و هنوز هم زنده است و زندگی در این شهر آزرده جریان دارد» (پاره‌های پیوسته، ص 116). زخم‌خوردن، ناله‌کردن، غریب و بیچاره و آزرده‌ بودن، همه صفاتی انسانی و مربوط جانداران است که نویسنده این صفات را به شهر کابل بخشیده است. این رویکرد ادبی را در زبان فارسی دری «جاندارانگاری» یا «انسان‌پنداری» و در انگلیسی personification گویند که گونه‌ای از صور خیال محسوب می‌شود.

پاکی فکر، رعایت عفتِ قلم در مورد رخدادهای سیاسی و تاریخی، وحدت موضوع، ربط طبیعی معانی با همدیگر، زیبایی نقل‌قول از زبان دیگران و پرهیز از اطنابِ کلام از دیگر ویژگی‌های برجسته‌ای است که «پاره‌های پیوسته» بدان آراسته ‌شده است. نویسنده در جایی نوشته است: «شهر در تیررس جنگجویانِ بهانه‌جو قرار داشت. ما از هراس فیر راکت‌ها، شبانه پناهگاه‌های امن‌تر و مستحکم‌تر را جست‌وجو کرده و به خواب می‌رفتیم. هر شب چهره‌ی هیولایی گلبدین حکمت‌یار را در خواب می‌دیدیم که دستار سیاه در سر داشت و آیت جهاد و قتل مردم کابل را می‌خواند» (پاره‌های پیوسته، ص 109).

برجسته‌سازی یکی دیگر از کارهای مهم در خاطره‌نویسی است که نویسنده بر نقطه‌ی مهمی از یک رویداد مکث می‌کند و آن را چنان‌که اتفاق افتاده، از چشم یک شاهد تیزبین نقل می‌کند؛ مثلاً زمانی که نویسنده از خاطرات کاکا تاج‌الدین (محافظ آمرصاحب) قصه می‌کند: «آمرصاحب در جریان 14 سال جهاد خواب راحت، آرامی و قرار نداشت. در نخستین جنگ و شکست که پای آمرصاحب زخمی شد، بسیار تنها بودیم. ما به‌جز تلخان چیزی برای خوردن نداشتیم و همچنین در محاصره‌ی دشمن بودیم. در آن زمان آمرصاحب به من گفت: «اگر دیدی که من اسیر می‌شوم، مرا با مرمی بزن و زنده نگذار!» چون زخم آمرصاحب درست تعقیم نشده بود، تا دیرزمانی درد شدید داشت. ما روزانه مخفی و شبانگاه راه می‌پیمودیم. آهسته‌آهسته خطر دشمن رفع شد و ما منطقه را ترک کردیم» (پاره‌های پیوسته، ص 205).

بدین ‌جهت، قهرمان‌پروری و اسطوره‌گرایی از دیگر ویژگی‌های «پاره‌های پیوسته» است که نویسنده در آن، چهره‌ی متفاوتی از قهرمان ملی کشور (شهید احمدشاه مسعود) ارایه کرده است. در این اثر ویژگی‌های مختلف شخصیت احمدشاه مسعود چون شجاعت، دلیری، دین‌داری، روحیه‌ی بلند او در مبارزه با دشمن، پشت‌کار، صبر و استقامت و علاقه به فرهنگ، شعر و ادب ستوده شده است؛ در واقع می‌توان گفت «پاره‌های پیوسته» یکی از مراجع معتبر در شناخت مسعود بوده و آمرصاحب یکی از چهره‌های برجسته در این کتاب است.

یکی دیگر از ویژگی‌های این اثر این است که آقای بیگانه خاطرات پنجاه‌ساله‌ی خویش را با ذکر دقیق روز، ماه، سال و حتی همان ساعتی که رویداد در آن اتفاق افتاده است، روایت می‌کند. در حقیقت همین دقت نویسنده در نوشتن اسناد موثق، باعث شده که این خاطرات به نحوی از انحا، تاریخی از دهه‌های گذشته‌ی کشور را پیش چشم ما قرار دهد.

خاطرات زندگی انسان‌ها می‌تواند به‌ صورت‌های متفاوت شکل بگیرد. گاهی ما در زندگی خود شاهد حادثه‌ای تلخ و تأسف‌بار بوده‌ایم که از این‌گونه حوادث در کشور ما، به‌وفور به وقوع پیوسته است. گاهی هم در زندگی خود خوش‌ترین و شیرین‌ترین خاطرات را داشته‌ایم و زمانی هم محیط پیرامون ما پر از اتفاقات جالب بوده است. نکته‌ای را که می‌خواهم بدان اشاره کنم، این است که آقای بیگانه در کنار خاطرات تلخ و ناخوشایندش، در جای‌جای کتاب «پاره‌های پیوسته» خاطراتی را ذکر می‌کند که نکته‌های جالب در آن دیده می‌شود؛ مثلاً ویژگی یادشده را می‌توان در «گذر از هفت‌خوان رستم» این اثر به‌خوبی مشاهده کرد: «حوالی ساعت 2 پس از چاشت به عنابه رسیدیم. محمدامین‌خان در این ولسوالی دوستی داشت. نان چاشت برای ما، بیست دانه تخم پختند که سه دانه‌ی آن را من و باقی را رفیق همراهم نوش جان کرد.» به همین ترتیب، عنوان‌های «سختی در سختی» ص 31، «دعای پیرزن» ص 72، «چیزی برای از دست دادن ندارم» ص 237 و... نیز حاوی نکات تلخ و جالبی‌ هستند.

نتیجه

به اختصار می‌توان گفت کتاب «پاره‌های پیوسته» نوشته‌ی رحمت‌الله بیگانه از چند نگاه سزاوار ستایش و قابل ‌تمجید است:

نخست از نظر تاریخی: نویسنده‌ی «پاره‌های پیوسته»، رخدادهای زندگی خویش و بُرش‌هایی از تاریخ و اوضاع نابه‌هنجار سیاسی چند دهه‌ی پسین افغانستان را با نگرشی تازه و واقع‌بینانه روایت کرده که از منظر تاریخی به خواننده کمک می‌کند تا با گوشه‌های ناگفته‌ای از تاریخ معاصر افغانستان آشنا شود.

دوم از نظر نگارشی: نویسنده با به‌کارگیری بهترین معیارهای نگارشی و به‌دور از تکلف‌های نثر و پیچیدگی‌های لفظی، متنی آراسته را تحویل خواننده داده است. او با انتخاب نثر ساده، روان، صمیمی و پرهیز از حشو و زواید، و پرهیز از کاربرد واژه‌های دور از ذهن توانسته است مفهوم مورد نظر خویش را به‌روشنی به خواننده انتقال دهد.

سوم از نظر کارکرد ادبی: آقای بیگانه با نگارش این اثر توانسته خدمت بزرگی در راستای ارتقای کمیت و کیفیت ادبیات منثور و ژانر خاطره‌نویسی انجام دهد که در کشور ما کمتر به آن توجه صورت گرفته است.

چهارم این‌که «پاره‌های پیوسته» حاوی نوعی نگاه تازه در مسعودشناسی است و از مردم‌دوستی، خصایل و ویژگی‌های فردی او مطالب متفاوتی را برای خواننده ارایه می‌کند.

پنجم از نظر فولکلور: در جای‌جای کتاب «پاره‌های پیوسته» به نکته‌هایی اشاره ‌شده که به نحوی باورهای مردمی را بازتاب داده که این ویژگی از منظر شناخت ارزش‌های فولکلوری و ادبیات شفاهی نیز بسیار حایز اهمیت است.


نویسنده : عبدالله دانش

جستجو
ویدیوهای محبوب

25.Oct.2025

26.Oct.2025

26. Oct. 2025


نظرات کاربران

ارسال نظر