نوشته شده توسط admin در تاریخ 11 قوس 1404
آخرین بروزرسانی توسط admin در تاریخ 30 قوس 1404
اشتراک گذاری:
فیسبوک |
توییتر |
واتساپ |
لینکدین
بازدیدها: 99
نویسنده: جاوید روستاپور، روزنامه نگار و فعال رسانهای
رویداد اجرای حکم «قصاص» توسط یک کودک ۱۳ ساله در ولایت خوست که از سوی طالبان سازماندهی و بهعنوان «تأمینعدالت» به نمایش گذاشت شد، یکی از تکان دهندهترین رخدادداد سالهای اخیر در افغانستان است. این واقعه نهتنها به دلیل ماهیت خشونتآمیز آن، بلکه بهسبب استفاده از یک کودک در تصمیمگیری و اجرای یک اقدام «خشونت آمیز»پرسشهای گسترده و جدی را در حوزههای روانشناسی،جامعهشناسی، حقوق کودک، اخلاق و تامین عدالتاجتماعی به میان آورده و پیامدها و تاثیرات منفی آن نیز چه فردی و چه برای اجتماع بسیار ویرانگر است.
طالبان ادعا کردهاست که چون مقتول یکی از نزدیکان این کودک بوده، نخست از او پرسیده شده که میخواهد قاتل را «ببخشد» یا «قصاص» کند و او نیز گزینه «قصاص» را انتخاب کرده و سپس اسلحه به دست او داده شده تا فرد «مجرم» را هدف گلوله قرار دهد. دفتر رسانهای والی طالبان در خوست، تاکید کرده است که بیش از «۸۰ هزار تن در ورزشگاه مرکزی این ولایت برای تماشای این صحنه حضور» داشته اند. طالبان این نمایش را «نماد عدالت» و «اجرای شریعت»معرفی توصیف کرده است.
اما پرسش اساسی در این است که آیا سپردن تصمیم مرگ و زندگی یک انسان هرچند «مجرم» به کودک ۱۳ساله منطقی، اخلاقی و عادلانه است؟ این تصمیم چه پیامدهایی برای کودک، خانوادهها، جامعه و آینده ارزشهای انسانی خواهد داشت؟ در این یادداشت، تلاش شده است تا با استناد به تحلیل قوانین بینالمللی در خصوص حقوق کودکان و همچنان از نظر روانشناشی و جامعهشناسی پیامدهای این رویداد نیزمورد نقد و بررسی قرار گیرد.
منطق واگذاری تصمیم «بخشش یا قصاص» بر یک کود: نخستین مسئله اساسی در این رویداد «پرسیدن تصمیم قصاص از یک کودک» است. روانشناسی رشد نشان میدهد که «کودکان حدود ۱۲ تا ۱۳ سالگی تازه وارد مرحلهای میشوند که فهم اولیه از مفاهیم اخلاقی، عدالتی، پیامد و مسوولیت را بهطور تدریجی کسب» میکنند و تصمیم کودکان در این سن فاقد «عقل و منطق» است. این در حالیست که درک عمیق و مسوولانه از مرگ، عدالت کیفری، انتقام و بخشش، نیازمند «بلوغ هیجانی» و شناختی بسیار بالاتر است که حتی بسیاری از بزرگسالان نیز به طور کامل در چنین شرایطی که عزیزشان که کسی کشته باشد، نمیتوانند تصمیم منطقی و عدالت محور بگیرند.
در شرایطی که یک انسان بالغ نیز ممکن است در برابر مرگ عزیزش دچار خشم، تردید، فشار روانی و احساسات متضاد شود، چگونه میتوان انتظار داشت که یک کودک بتواند در میان موج احساسات و فشارهای محیطی تصمیمی چنین سنگین بگیرد که منجر به تامین عدالت شود؟ تصمیمی که تعیینکننده سرنوشت یک انسان است و بار اخلاقی و روانی آن تا پایان عمر بر روح او خواهد نشست.
افزون بر این، محیط اجتماعی و جمعیت حاضر در صحنه؛ حدود ۸۰ هزار نفر و فضای ایدئولوژیک ایجادشده توسط طالبان، عملاً کودک را در شرایطی قرار میدهد که انتخاب آزادانه و آگاهانه برای او ناممکن شود. این کودک ممکن است در آن لحظه احساس کند بخشش، نشانهی ضعف یا مخالفت با خواست جمع است و برای حفظ موقعیت خود یا داشتن احساس «قهرمان بودن»، گزینه قصاص را انتخاب کند، اما سالهای بعد که کودک به بلوغ فکری برسد، احتمال دارد تصمیم امروز را بهعنوان «لکهای تاریک» در زندگی خود تجربه کند؛ کاری که به گفته روان درمانگران میتواند تا سالها به صورت «احساس گناه، کابوس، شرم یا اختلالات روانی»باقی بماند.
بُعد روانشناختی؛ پیامدهای مستقیم و بلندمدت بر کودک مجری حکم: قرار دادن یک کودک در جایگاه مجری گرفتن جان فرد دیگر هر چند که «مجرم» باشد، پیامدهای شدید روانی دارد. در این سن، کودک هنوز در مرحله شکلگیری هویت و ساختار اخلاقی است. روانشناسان این دوره را یکی از حساسترین مراحل رشد میدانند، زیرا احساس هویت، درک درست از رفتار درست و غلط، و توانایی تنظیم هیجانات هنوز در حال ساختن است. شرکت در خشونت مرگبار میتواند در این ساختار شکنندگی ایجاد کند که پیامدهای کوتاهمدت روانی آن شامل؛ تجربه شوک شدید، اضطراب، ترس از تلافی یا سرزنش، واکنشهای هیجانی شدید، بیخوابی یا کابوسها، احساس و سردرگمی درباره معنی زندگی و مرگ باشد و پیامدهای بلندمدت روانی آن نیز احتمال بروز اختلال استرس پس از سانحه، بیحسی عاطفی و کاهش توانایی همدلی، افزایش گرایش به خشونت، افسردگی، شرم مزمن، یااحساس گناه، اختلال در روابط اجتماعی و مشکلات هویتی و اخلاقی را به شخصیت این کودک به بار بیاورد که در چنین شرایطی، کودک عملاً «بار یک مرگ» را به دوش میکشد؛ باری که برای یک ذهن ناپخته بسیار سنگین است و میتواند او را برای همیشه از مسیر طبیعی زندگی دور کند.
جامعهشناسی رویداد؛ عادیسازی خشونت و آسیب به نظم اجتماعی: اجرای علنی یک اعدام، آن هم توسط یک کودک، پیامهای نمادین بسیار خطرناکی به جامعه ارسال میکند. این اقدام نشان میدهد که خشونت نهتنها ابزار مشروع قدرت است، بلکه کودکان نیز میتوانند حامل این خشونت باشند. در نتیجه، مرز اخلاقی و اجتماعی میان کودکی و بزرگسالی فرومیریزد. کودکانی که باید در محیط امن، آموزشی و حمایتشده بزرگ شوند، ناگهان در مقام عامل مرگ قرار میگیرند.
این نوع نمایش خشونت در حضور هزاران نفر سبب خواهد شدتا جامعه نسبت به خشونت بیحس شود. صحنه اعدام برای بسیاری از افراد، بهخصوص کودکان حاضر، بهشکل یک«نمایش دیدنی» تبدیل میشود و خشونت بهجای آنکه یک نقطهٔ شرم، درد و عبرت باشد، به یک رویداد عادی تبدیل میگردد و پیام اجتماعي چنين رفتارهایی میتواند شامل؛ مشروعیت بخشی به خشونت با شد و این ذهنیت را در جامعه و بهخصوص در میان کوکان تداعی کند که آنها نیز میتوانند در نقش عامل خشونت ظاهر شوند که از این منظر پیامد این تصمیم میتواند احساس امنیت روانی در جامعه کاهش دهد و سبب بیاعتمادی و تخریب فضای اجتماعی شود.
نمایش عمومی اعدام و اثرات رسانهای آن نیز خود نوعی نمایش خشونت بهحساب میآید، چنین نمایشهایی باعث تولید ترس اجتماعی و عادیسازی خشونت میشود و از نظر روانی ذهنیت عمومی را نسبت به مفهوم عدالت دچار انحراف میکند. در یکجامعه سالم، عدالت در دادگاه، پشت درهای بسته و مبتنی بر قانون اجرا میشود، نه در میدانهای عمومی و نه توسط کودکان.
پیامدها برای سایر کودکان و نوجوانان: کودکان و نوجوانان حاضر در صحنه، و حتی آنهای که از طریق رسانهها این صحنه را میبینند، ممکن است تحت تأثیر عمیق قرار گیرند. برخی ممکن است کودک تیرانداز را یک «قهرمان» ببینند و این پیام را دریافت کنند که خشونت ابزار قدرت و افتخار است، امری که میتواند به الگوهای رفتاری سایر کودکان در جامعه تبدیل شود و آنها را به سمت پرخاشگری هدایت کند. در سویی دیگر ممکن است گروهی دیگری از کودکان از دیدن چنین صحنههایی وحشتزده شده و دچار اضطراب، ترس، کابوس یا عدم احساس امنیت شوند. برخیها هم ممکن است از همسالان خود بترسند و تصور کنند کودکان دیگر نیز قادر به آسیبرسانی یا کشتن هستند.
در نهایت، این رویداد مرزهای روانی کودکان را تضعیف کرده و موجب اختلال در بازیها، روابط دوستانه، تعاملات اجتماعی و اعتماد بنیادین آنان میشود.
تأثیرات این نمایش بر خانواده کودک: خانواده کودک نیز وارد بحران عمیق میشود. والدین ممکن است میان احساس افتخار اجباری (که جامعه یا حاکمیت بر آنهاتحمیل میکند) و ترس و نگرانی از پیامدهای روانی این رخداد برای فرزندشان سرگردان باقی بمانند.فشارهای اجتماعی، انگزدنها، یا تجلیل اجباری ممکن است خانواده را دچار سردرگمی، تعارض داخلی و فروپاشی آرامش سازد. خانواده همچنان با مسوولیت دشوار حمایت از کودکی مواجه است که ممکن است دچار آسیب روانی جدی شده باشد.
آیا چنین تصمیمی در چارچوب اخلاق انسانی پذیرفتنی است؟
اخلاق انسانی پذیرفته شده در سطح جهان به اساس قوانین و کنواسیون بینالمللی بر پایههایی چون؛ حفاظت از کودکان، پرهیزاز خشونت، رعایت حرمت جان انسان، مسوولیت پذیریبزرگسالان و رشد سالم فرد استوار است.
سپردن گرفتن جان یک انسان به یک کودک، در هر نظام اخلاقی، دینی، فلسفی، انسانی، یا عرفی خلاف عدالت و خلاف مسوولیت بزرگسالان و مجریان قانون و عدالت است. کودک نباید باری را به دوش بکشد که برای آن ساخته نشده است. حتی اگر کودک از نظر قانونی یا عرفی «وارث حق انتقام»باشد، بزرگسالان وظیفه دارند او را از این تصمیمگیری حفاظت کنند. استفاده از کودک برای اجرای مرگ، شکلی از «ابزارسازی انسان» است؛ رفتاری که اخلاق انسانی آن را مطلقاً رد میکند.
تحلیل حقوقی و حقوق بشری؛ نقض جدی حقوق کودک: براساس «کنوانسیون حقوق کودک» سازمان ملل متحد که افغانستان نیز عضو آن است «کودکان زیر ۱۸ سال؛ نباید در خشونت» شرکت داده و در فرایندهای قضایی بزرگسالان دخیل شوند، این کنواسیون تاکید میکند که کودکان تحت هیچ شرایطی نباید در موقعیتهای «آسیبزا» از نظر روانی قرار گیرند و برعکس باید در برابر خشونت محافظت شوند. با این حال آنچه طالبان در خوست توسط یک کودک به نمایش گذاشتند را میتوان نقض آشکار مواد این کنوانسیون عنوان کرد.
قرار دادن کودک در موضع قاتل رسمی، نقض آشکار، حق زندگی، حق رشد سالم، حق سلامت روان، حق مصونیت از خشونت و حق تصمیمگیری عاری از فشار است.
است و حتی اگر طالبان خود را ملزم به قوانین جهانی ندانند، این عمل از منظر حقوق اسلامی نیز قابل پرسش پرسش بر انگیز و محکوم است؛ زیرا بسیاری از فقیهان اجرای حدود و قصاص را نیازمند «بلوغ شرعی»، رشد عقلی و عدالت میدانندکه در کودکان موجود نیست.
با آنچه گفته شد میتوان تاکید کرده که اجرای حکم قصاص توسط یک کودک ۱۳ ساله در خوست که طالبان آن را به نمایش گذاشتند، نهتنها یک رویداد دردناک انسانی بود، بلکه نماد فروپاشی مرزهای اخلاقی، حقوقی و روانی یک جامعه را بیشتر به نمایش گذاشت، این رویداد نشانهای از سوءاستفاده از کودکان، عادیسازی خشونت، فقدان عدالت سالم و تخریب سرمایه اجتماعی است.
چنین واقعهای سلامت روان جامعه، آینده کودکان و ارزشهای انسانی را تهدید میکند. بهجای تقویت عدالت، این نمایش خشونت چهرهی عدالت را تیره کرده و اعتماد مردم به نظم اجتماعی را نیز خدشهدار ساخته است. در نهایت میتوان تاکید کرد که تامین عدالت با خشونت کودکان برقرار نمیشود؛ بلکه با محافظت از کودکان، احترام به انسان و اجرای قانون مسوولانه و انسانی تحقق مییابد، رویکردی که به باور حقوقدانان، دستگاه عدلی و قضایی طالبان فاقد آن است و این گروه بیشتر در تلاش به نمایش گذاشتن ایدولوژی و برداشتهای تحریف شده خود از متون دین هستند تا آن که مجری عدالت و اقدامهای شان به هدف برقراری نظم در جامعه استوار باشد.
در همین حال، استیو ویتکاف، فرستاده ویژه امریکا، در مسکو با پوتین درباره طرح واشنگتن برای پایان جنگ گفتوگو کرده است؛ طرحی که شامل پذیرش کنترول روسیه بر بخشهایی از شرق اوکراین و محدودشدن ارتش کییف است.
کشورهای اروپایی این نقشه را امتیازدهی به مسکو میدانند و با آن مخالفت کردهاند.
ترامپ: ۴۸ ساعت آینده برای خاورمیانه سرنوشتساز است!
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
پوتین: لغو دیدار با ترامپ موقت است، روسیه آماده گفتوگو است
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کر
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کرد
درگیری شبانه در قندهار؛ گزارشها از تلفات طالبان حکایت دارد
احمد ولی هوتک در مسابقه MMA در بلاروس به پیروزی رسید
ترامپ: ۴۸ ساعت آینده برای خاورمیانه سرنوشتساز است!
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
پوتین: لغو دیدار با ترامپ موقت است، روسیه آماده گفتوگو است
وزیر دارایی اسرائیل به عربستان: کشور فلسطین نمیخواهیم، شترسواریتان را ادامه دهید!
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کر
فرانسه سومین حکم بازداشت بینالمللی علیه بشار اسد صادر کرد
درگیری شبانه در قندهار؛ گزارشها از تلفات طالبان حکایت دارد
احمد ولی هوتک در مسابقه MMA در بلاروس به پیروزی رسید
25.Oct.2025
26.Oct.2025
26. Oct. 2025