SANYA NEWS
سیاسی

جایگاه پشتون‌های غیر طالب در مذاکره با طالبان

نوشته شده توسط admin در تاریخ 23 قوس 1404

اشتراک گذاری: فیسبوک | توییتر | واتس‌اپ | لینکدین
بازدیدها: 65


جایگاه پشتون‌های غیر طالب در مذاکره با طالبان

نویسنده: اطهر تالیا

 این‌که بحران افغانستان بحران قومی است و کلیه موقف‌گیری‌های سیاسی و ائتلاف‌ها با محوریت منافع اقوام شکل می‌گیرد تردیدی وجود ندارد.

داعیه‌های اسلام‌گرایی و ملی‌گرایی‌ کلیشه‌ی‌ترین و پوشالی‌ترین عناوینی است که رهبران قومی برای تحمیل خود بر اذهان عامه از آن بهر می‌برند.

از این‌رو هیچ ائتلاف و گفتمانی در سطح کشور بر مبنای منافع‌ملی شکل‌نگرفته تا سعی شود در آن متخصصین و صاحب‌نظران ملی‌گرا از تمام اقوام دخیل باشند.

در چهارسال گذشته قوم افغان-پشتون با انحصاری‌کردن صد در صدی قدرت با پوشش اسلامی توانسته تا آخرین پایگاه و امتیازات سایر اقوام را تصرف نماید.

حاکمیت چهارساله افغان‌ها-پشتون‌ها در پوشش طالبان مرهون خدمت‌گذاری، خیانت‌ها و پناه‌دادن‌های است که افغان‌ها-پشتون‌های دموکرات و غرب‌زده در دوره جمهوریت به این گروه فراهم کردند.

افغان‌ها-پشتون‌های شامل در دولت های حامد کرزی و اشرف‌غنی با حمایت ویژه رئیس‌جمهور خدمات زیادی برای تقویه طالبان، مشروعیت‌بخشی به مبارزات آن‌ها و ایجاد مناطق امن برای آن‌ها کردند.

از تطهیر چهره تروریسم به مخالف سیاسی گرفته تا ایجاد پایگاه در شمال از آزادی رهبران طالب از زندان‌های پاکستان تا آزادی زندانیان طالب از بگرام و واگذاری ولایات، و قول اردوها، ایجاد مناطق سفید و ایجاد مسیر برای دس‌ترسی به کمک‌های بشردوستانه برای طالبان، اقداماتی اند که هرگز نمی‌توان از آن‌ها چشم پوشید.

مقامات ملکی چون معصوم استانکزی، مسلمیار، خواصی، ظاهر قدیر و حتی بسیاری از افغان‌ها-پشتون‌های که در مقامات ارشد امنیتی در وزارت‌های دفاع، داخله و امنیت ملی بودند برای طالبان پناهگاه، حمایت و تجهیزات فراهم کردند و حتی در رسانیدن انتحاری به مقاصد شان و کمک در ترور شخصیت‌های برجسته تاجیک، هزاره و ازبیک نقش داشتند که صدها دوسیه حل‌ناشده در این خصوص وجود دارد.

با این‌حال اکنون که طالبان وحشت قرون‌وسطایی را در افغانستان ایجاد کرده و کشورهای جهان و سایر اقوام افغانستان در شرف اتحاد در مبارزه علیه این نظام افغانی-پشتونی هستند، افغان‌ها-پشتون‌های که در قدرت گیری این گروه نقش مستقیم داشتند اکنون در چهره مخالف سیاسی سعی دارند رهبری روند مبارزه و مذاکره علیه طالبان را به‌دست بگیرند.

حامد کرزی، اشرف‌غنی، حنیف اتمر و داودزی از چهره‌های برجسته هستند که سعی دارند ابتکار مذاکره و تابع‌کردن مخالفین را به نظام افغانی-پشتونی طالبان به‌دست بگیرند.

حالا پرسش اصلی این‌ست که جایگاه واقعی این شخصیت‌ها که نقش مستقیم در حاکم‌شدن طالب داشتند کجاست و رهبران تاجیک، ازبیک و هزاره برای این افغان‌ها-پشتون‌ها چه ارزشی در مسیر مبارزه ومذاکره با طالب قایل باشند؟

چنانچه گفته آمدیم شخصیت های افغان-پشتون دموکرات و تکنوکرات هرگز با طالبان مخالف نبوده و برحاکمیت مطلق افغان‌ها-پشتون‌ها اعتراضی ندارند، از موقف‌گیری‌های آنان در طول چهارسال گذشته می‌شود فهمید که بزرگترین نگرانی آن‌ها به رسمیت‌شناخته نشدن حکومت مطلق افغانی-پشتونی است و سعی دارند تمام مشکلات را به‌دو عامل غیر مهم تقلیل بدهند.

1. دخیل نبودن سران سایر اقوام در نظام

2. مسدود بودن دروازه های تعلیم به‌روی زنان

برای همین منظور بیش‌ترین سعی تمام چهرهای تکنوکرات و دموکرات افغان-پشتون روی این است تا بتوانند چند چهره مردمی از تاجیک‌ها، ازبیک‌ها و هزاره‌ها را وارد نظام نمایند و در عین حال موفق شوند که طالب را به باز کردن دروازه‌های مکتب به‌روی دختران راضی نمایند.

این در حالی است که مشکل اصلی افغانستان هیچ‌یک از این‌ها نیست.

مشکلی اساسی تاجیک‌ها، ازبیک‌ها، هزاره‌ها و سایر اقوام با افغان‌ها-پشتون‌ها در توزیع قدرت و ساختار سیاسی نظام است چیزی که عامل اصلی انحصار قدرت به‌دست افغان‌ها-پشتون‌ها به‌شمار می‌رود.

قریب کل جریان‌های سیاسی غیرافغان-پشتون برای تأمین عدالت‌اجتماعی و زنده‌گی مسالمت‌آمیز اقوام در افغانستان، ساختار سیاسی غیرمتمرکز را ترجیح می‌دهند و توزیع‌قدرت به‌شکل افقی را توصیه می‌کنند.

اما از این‌که این ساختار انحصار مطلق افغان‌ها-پشتون‌ها را متزلزل کرده و جایگاه و امتیاز افغان‌ها-پشتون‌ها را با سایر اقوام برابر می‌سازد، تمامی افغان‌ها-پشتون‌ها اعم از دموکرات، کمونیست و طالب با این نظام مخالفت خویش را ابراز کرده و با تمام توان در مقابل این داعیه مانع تراشی می‌نمایند.

در این وضع اگر قرار باشد کسانی از افغان‌ها-پشتون‌های غیر طالب در روند مبارزه و مذاکره تاجیک‌ها، ازبک‌ها و هزاره‌ها با پشتون‌ها دخیل باشند، باید نکات ذیر بصورت جدی در مورد آن‌ها در نظر گرفته شود:

1. تنها افغانی-پشتونی می‌تواند در صف مبارزان مخالف طالب قرار بگیرد که به جنایت بشری طالبان در پنج‌شیر، بغلان و بدخشان اعتراف کرده و خواستار مجازات قصاص برای عاملین این جنایات باشد.

2. روند اسکان افغان‌ها-پشتون‌ها در مناطق بومی سایر اقوام را نا مشروع دانسته و به برگشت تمام ناقلین معتقد باشد.

3. کوچ‌اجباری تاجیک‌‌ها، هزاره‌ها و ازبیک‌ها را در سراسر افغانستان به‌عنوان یک جنایت به رسمیت‌شناخته و از روند بازگشت تمام اخراج‌شده‌گان به سرزمین‌های اصلی‌شان حمایت نماید.

4. از اخراج افغان‌ها-پشتون‌های که در مناطق مردمانی که کوچ‌اجباری داده شدند حمایت کرده و هرگونه بهره‌برداری از زمین و اراضی مردمان بی‌جاشده را غیرمشروع و غیرقانونی بدانند.

5. بابت خیانت که به اعتماد سایر اقوام در دوره جمهوریت کرده است از اقوام غیر افغان-پشتون معذرت بخواهد.

6. غارت معادن و منابع عامه از سوی افغان‌ها-پشتون‌ها را به‌رسمیت‌شناخته و طرفدار محاکمه و مجازات غارت‌گران معادن افغانستان باشد.

در صورتی‌که هریک از افغان‌ها-پشتون‌های غیرطالب با این اصول بدون قید و شرط موافق بود، می‌تواند در پروسه مذاکره اقوام غیر افغان با طالبان به‌عنوان میانجی بی‌طرف نقش ایفا کند.

حامد کرزی، اشرف‌غنی، عمر داودزی، حنیف اتمر و یا هر افغان-پشتون دیگری که خواستار سهم‌گیری در مبارزه علیه نظام افغانی-پشتونی طالب است؛ نباید عضو هیئت مذاکره کننده باشد و نباید به‌عنوان مخالف طالب وارد مذاکره شود.

چون هیچ‌یک از این‌ها مخالف حاکمیت طالبان نیستند و قرار گرفتن‌شان در صف مخالفین خندیدن به ریش مخالفین و توهین به شعور جمعی مردم افغانستان است.

تنها در صورتی‌که با شش مورد فوق اعتقاد و پای‌بندی خویش را به‌صورت علنی اعلام کردند در آن‌صورت گروه‌های مخالف طالب می‌توانند به‌عنوان یک میانجی بی‌طرف برای آن‌ها ارزش قایل شوند در غیر این‌صورت قایل‌شدن جایگاه حتی به‌عنوان میانجی براین اشخاص تصمیم عاقلانه‌ی نخواهد بود.

لازم به ذکر است که گروهای مخالف طالب نباید وارد مذاکرات بین‌الافغانی-پشتونی شوند، مذاکرات بین‌الافغانی میان کرزی، سراج‌الدین حقانی و هیبت الله معنی پیدا می‌کند آنجا که قدرت مرکزی را میان افغان‌ها-پشتون‌های جنوب و شرق تقسیم کنند.

و اگر قرار است مذاکره بین افغان‌ها-پشتون‌ها با سایر اقوام باشد در این صورت حامد کرزی، اشرف‌غنی، حنیف اتمر و عمر داودزی در آن‌طرف میز و در کنار سراج‌الدین حقانی و ملابرادر بنشینند و برای حق خویش با سایر اقوام مذاکره کنند.

حامد کرزی، اشرف‌غنی، حنیف اتمر و داودزی می‌توانند با سراج‌الدین حقانی، ملابرادر، ملایعقوب و هبت‌الله مذاکرات بین‌الافغانی-پشتونی برگزار کنند و سهم خویش را از قدرت بگیرند و بعد همه یک‌جا با سایر اقوام مذاکرات بین‌الاقوامی ترتیب داده و سهم تاجیکان، ازبیک‌ها، هزاره‌ها، ترکمن‌ها، پشه‌یی، نورستانی، عرب، براهوی، قزلباش، و ایماق ها را از قدرت بدهند.

و اما این که مخالفین طالب با چه شروطی و با چه خواسته های حاضر به مذاکره با طالبان شوند چیزی نیست که این‌جا شرح بدهیم. ولی این اشاره کافیست که وقتی شش مورد ذکرشده تنها برای میانجی بودن یک پشتون شرط است پس ایجاب می‌کند این شروط بخش بسیار کوچکی از خواسته های مخالفین طالب را شکل بدهد.

سنگ مخالف طالب که در واقع همانا نظام انحصاری افغانی-پشتونی است را به سینه‌زدن ایجاب می‌کند که شروط مخالفین 30درصد بیش‌تر از تمامی خواسته‌های باشد که افغان‌ها-پشتون‌ها در طول تاریخ برای آن مبارزه کرده‌اند.

از سهم در ارتش و تحصیلات گرفته تا اراضی، قدرت، سیستم بانکی، تجارت و کلیه زیربناهای سیاسی اقتصادی و هر قانون یا ساختار سیاسی که مانع تحقق این شروط می‌شود باید باطل گردیده و قانون و ساختاری ایجاد شود که محقق این خواسته ها باشد.

درصورتی که هر مبارزه سیاسی بر علیه طالب و نظام انحصاری افغانی-پشتونی با این صراحت و شجاعت وارد مبارزه نشده است، نمی‌تواند عنوان مخالف طالب را کسب کنند؛ می‌توانند یک جمعی باشند که برای منافع شخصی وارد مبارزه شده‌اند و با کسب چند کرسی تشریفاتی به تمامی مبارزات نقطه پایان خواهند گذاشت.

جستجو
ویدیوهای محبوب

25.Oct.2025

26.Oct.2025

26. Oct. 2025


نظرات کاربران

ارسال نظر