SANYA NEWS
سیاسی

هویت زن افغانستانی؛ درتقاطع سنت و مدرنیته

نوشته شده توسط admin در تاریخ 22 عقرب 1404

اشتراک گذاری: فیسبوک | توییتر | واتس‌اپ | لینکدین
بازدیدها: 154


هویت زن افغانستانی؛ درتقاطع سنت و مدرنیته

هویت زن افغانستانی یکی از پیچیده‌ترین و چندلایه‌ترین ابعاد جامعه افغانستان است؛ هویتی که در میان دو نیروی عمده شکل گرفته است؛ از یک سو سنت‌های عمیق فرهنگی، دینی و قومی که قرن‌ها در تار و پود زندگی مردم ریشه دوانده‌اند و از سوی دیگر، موج مدرنیته که در دهه‌های اخیر با گسترش آموزش، رسانه‌ها و ارتباط با جهان بیرون پا به این سرزمین گذاشته است. 

زن افغانستان در میان این دو جهان، تنها مخاطب تغییر نیست بلکه خود عامل آن نیز بوده است. او در تقابل میان سنت و نوگرایی، در تلاش است تا تعادلی ظریف میان حفظ ارزش‌های بومی و دستیابی به آزادی و فرصت‌های جدید برقرار کند؛ تعادلی که نه‌تنها هویت فردی او را شکل می‌دهد، بلکه بر مسیر آینده فرهنگی و اجتماعی افغانستان نیز تأثیر می‌گذارد.  

تاریخ زنان افغانستان سرشار از فراز و فرود، محدودیت و شکوفایی بوده است. در دوره‌های پیش از جنگ‌های داخلی، زنان بیشتر در چارچوب خانواده و جامعه سنتی تعریف می‌شدند؛ نقش‌هایی که آن‌ها را مراکز تربیت، حفظ پیوندهای خانوادگی و نگه‌دار ارزش‌های اخلاقی می‌دانستند. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جریان‌های اصلاح‌طلبانه و رشد آموزش عالی، نخستین نسلی از زنان تحصیل‌کرده را وارد دانشگاه‌ها، اداره‌ها و حتی پارلمان ساخت. این دوره نشانه‌ای از امید به آینده‌ای بود که در آن زن افغانستان بتواند هم در خانه و هم در جامعه نقش فعالی ایفا کند. اما با آغاز جنگ‌های داخلی و سپس سلطه طالبان، این مسیر ناگهان قطع شد. در آن سال‌ها، زنان از حق کار، تحصیل و حضور در اجتماع محروم گردیدند و برقع به نماد تحمیل و محو هویت زنانه تبدیل شد.  

با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، بار دیگر طلیعه‌ای از مدرنیزاسیون در افغانستان نمایان شد. افزایش فرصت‌های آموزشی، همکاری‌های بین‌المللی و گسترش رسانه‌های آزاد، مسیر تازه‌ای برای زنان گشود. آنان وارد دانشگاه‌ها شدند، روزنامه‌نگاری، طب، حقوق و آموزش را انتخاب کردند و از خانه‌ها بیرون آمدند تا در عرصه عمومی صدای خود را به گوش برسانند. اینترنت و شبکه‌های اجتماعی این حضور را تقویت کردند و به زنان مجال دادند تا خارج از چارچوب‌های نظارتی سنتی، روایت‌های شخصی خود را بسازند و به اشتراک بگذارند. هم‌زمان، مهاجرت و زندگی در جوامع بازتر، به زنان افغانستان فرصت تجربه شکل‌های متفاوتی از استقلال، حقوق شهروندی و معنای نوینی از زنانگی داد.  

در این میان، سنت همچنان نیرویی مؤثر و پابرجا باقی مانده است. باورهای دینی و قومی، ارزش‌هایی مانند ناموس و آبرو، و ساختارهای پدرسالار، همچنان نقش زن را در چارچوب خانواده و حریم خصوصی تعریف می‌کنند. اما زن افغانستان درون این سنت‌ها نیز قدرتی خاموش و ماندگار دارد؛ قدرتی که از طریق تربیت فرزندان، حفظ زبان و فرهنگ، و مقاومت نرم در برابر فشارهای اجتماعی اعمال می‌شود. در واقع، زن افغانستان قربانی نظام سنتی بوده و در لایه‌های زیرین آن حافظ انسجام و استمرار فرهنگی کشور است.  

هویت زن افغانستانی امروز در نقطه برخورد سنت و مدرنیته شکل می‌گیرد؛ نه در نبردی میان دو تضاد، بلکه به عنوان تلاشی مستمر برای همزیستی. بسیاری از زنان تحصیل‌کرده تلاش دارند تا سنت را نفی نکنند، بلکه از درون بازتعریفش کنند. آن‌ها با خوانش نو از متون دینی و فرهنگی می‌کوشند کرامت و برابری زن را درون فرهنگ خودی معنا کنند. حتی پوشش سنتی، که زمانی نماد محدودیت بود، در میان برخی زنان به نشانه‌ای از انتخاب آگاهانه و استقلال بدل شده است. این رویکرد تعادلی میان تعلق فرهنگی و اتکا به فردیت مدرن ایجاد کرده است.  

اما این گذار آسان نیست. تنش‌های بین نسلی و اختلاف دیدگاه میان زنان شهر و روستا یا میان نسل قدیم و جدید، از چالش‌های پنهان این مسیر است. نسل‌های پیشین گاه مدرنیته را تهدیدی برای خانواده و اخلاق می‌دانند، در حالی که نسل جوان‌تر در پی شکستن محدودیت‌ها و دستیابی به هویت فردی‌اند. این شکاف در دامنه‌ای از تصمیمات روزمره تا گفتمان‌های حقوقی و سیاسی نمایان می‌شود. هر جنبش اصلاح‌طلبانه با سد سنت روبه‌روست و هر حرکت محافظه‌کارانه با فشار خواست‌های مدرن مواجه می‌گردد. با این وصف، زنان افغانستان درون این میدان تنش، دست از تلاش برنداشته‌اند؛ آن‌ها با تشکیل انجمن‌ها، فعالیت‌های مدنی و شبکه‌های حمایتی، در حال بازسازی فضای اجتماعی‌اند تا حضورشان در جامعه مشروعیت و امنیت بیشتری بیابد.  

زنان افغانستان در دیاسپورا نیز نقش مؤثری در این روند ایفا می‌کنند. آنان پلی میان گذشته و آینده‌اند . حاملان فرهنگ کهنه و پیام‌آوران نگاه نو. با حفظ زبان و موسیقی و آداب محلی، میراثی زنده از افغانستان را منتقل می‌کنند و هم‌زمان در فضای جهانی صدای تازه‌ای از زن افغانستان می‌سازند؛ صدایی که دیگر محدود به تصویر قربانی خاموش نیست، بلکه چهره‌ای مقاوم، خلاق و آگاه را به نمایش می‌گذارد. شبکه‌های بین‌المللی این زنان، بستر حمایت از هم‌جنسانشان در داخل کشور را فراهم می‌کنند و با کارهای حقوقی، هنری و آموزشی به پیوند میان سنت و مدرنیته معنا می‌بخشند.  

فرجام سخن:

هویت زن افغانستان مفهومی ثابت و ایستا نیست، بلکه فرآیندی پویا و در حال تکوین است. این هویت نه بازگشت کامل به گذشته و نه تقلید کورکورانه از غرب است؛ بلکه تلاشی ظریف برای ساختن تعادلی پایدار میان ارزش‌های اصیل فرهنگی و خواست آزادی فردی و مشارکت اجتماعی. زن افغانستان امروز نماد استقامت و آگاهی است، تجلی بازآفرینی در دل بحران‌ها و نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری فرهنگی در برابر فشارهای زمانه. آینده افغانستان، چه در عرصه سیاست و چه در فرهنگ، تا حد زیادی به توانایی زنانش در استمرار این مسیر وابسته است؛ مسیری که در جستجوی هویت، در واقع جستجوی آینده خود ملت افغانستان است.

نویسنده: شفیع الله شهزاد عزیزی 


جستجو
ویدیوهای محبوب

25.Oct.2025

26.Oct.2025

26. Oct. 2025


نظرات کاربران

ارسال نظر