SANYA NEWS
فرهنگی

بخشی از‌ نامه‌ی نخوانده

نوشته شده توسط admin در تاریخ 10 قوس 1404

اشتراک گذاری: فیسبوک | توییتر | واتس‌اپ | لینکدین
بازدیدها: 95


بخشی از‌ نامه‌ی نخوانده

نمی‌خواهم  این واژه‌ها  به دستت برسد فقط میخواهم بنویسم نمیتوانم با اظهار دلتنگی خودم ناراحتت کنم  ولی گریه های پس زمینه را هرگز فراموش نمیکنم که چی مظلومانه درگیریش میشوم اما این‌جا جایی دور از آغوشت در غربتی که هر لحظه‌اش بوی دلتنگی می‌دهد این نامه را می‌نویسم.

نه برای پاسخ های طولانی  تنها برای اندکی سبک شدن...

گاهی با خودم فکر می‌کنم که چطور شد این‌قدر مظلومانه رهایت کردم؟ نه آن‌طور که دلت بخواهد نه حتی آن‌طور که حق‌ات بود... 

فقط رفتن و دور شدن سپردنت به دعا و چشم‌هایی که از دلتنگی خیس ماندند.  نفسم بند میشود وقتی یادم میآید چه بیرحمانه و با صدای خفه درگلو ازت دور شدم و فریادی که در تمام مسیر جاده آمانم را بریده بود ...

نمی‌دانم دوباره دیدنت نصیبم می‌شود یا نه ولی هر بار که صدای کسی را می‌شنوم که "مادر" می‌گوید دلم از جا کنده می‌شود...

در خلوت شب‌ها در سکوت پر از بغض روزها خودآگاه یا ناخودآگاه ذهنم فقط تو را می‌خواهد.  

روزهایی بوده که تمام هفته را به امید شنیدن صدایت نشسته‌ام. با گوشی در دست با وجود پر از انتظار شاید فقط چند کلمه... 

چند ثانیه صدای مهربانت...

 دلم برای دست‌هایت برای نگاهت و صدای دلنشینت تنگ شده.  

اگر زمان بازمی‌گشت شاید شجاع‌تر می‌بودم شاید دیگر رهایت نمی‌کردم...

اگر می‌دانستم روزی اینگونه بی رحمانه بی خداحافظی رهایت می کنم...

اگر می‌دانستم که دلتنگی ام تنها از چند تصویر محو سیراب می‌شود با هم بیشتر عکس می‌گرفتم نه بخاطر قاب کردن برای دل خالی ام برای روزهای مثل امروز که چیزی جز چشمانت در ذهنم زنده نمی ماند ...

دریا نشاط 

11/11/2025

جستجو
ویدیوهای محبوب

25.Oct.2025

26.Oct.2025

26. Oct. 2025


نظرات کاربران

ارسال نظر