SANYA NEWS
سیاسی

وحدت ملی نه، دروغ ملی

نوشته شده توسط admin در تاریخ 18 قوس 1404

اشتراک گذاری: فیسبوک | توییتر | واتس‌اپ | لینکدین
بازدیدها: 47


وحدت ملی نه، دروغ ملی

نویسنده: مهرزاد عظیمی

از آن زمان که دست چپ و راستم را شناختم و گوش‌هایم شنیدن و دست‌هایم نوشتن را آموختند، همواره واژهٔ «وحدت ملی» را شنیده‌ام. در آغاز گمان می‌کردم این وحدت، واقعیتی است انکارناپذیر، همچون دینی که هرگونه اعتراضی علیه آن، کفر و تخطی از حکمِ آسمانی شمرده می‌شود. 

اما هنگامی که آهسته و پیوسته به پژوهش پرداختم، به استان‌ها و سرزمین‌های گوناگون سفر کردم، وضعیت را از نزدیک دیدم و تاریخ را واکاوی نمودم، درک کردم که آن «وحدت ملی» که به ما تزریق شده، هیچ پیوندی با وحدتی راستین ندارد. 

این نیز، همچون بسیاری از مفاهیم تاریخی و هویتی دیگر، روایتی جعل‌شده است که ریشه در جهل و تحمیل دارد؛ تحمیل خواسته‌های یک قوم بر دیگران، آنچنان که گویی در عصری از بردگی به سر می‌بریم و صدای اعتراض در گلو خفه می‌شود. و اگر هم گروه یا فردی زبان به اعتراض گشوده، به بهانه‌های گوناگون سرکوب و محو شده است.

آنچه دردناکتر و جانسوزتر می‌نماید، فشار و همسوییِ «بردگانِ درون‌قومی» در این مسیر است، نه صرفاً اهریمنانِ قبیله‌گرا. زیرا جنبش‌های حق‌طلبانه‌ای که از میان اقوام گوناگون برخاسته‌اند، پیش از آنکه توسط ستمگران اصلی سرکوب شوند، گاه به دست همین «بردگانِ» هم‌قوم خود خاموش شده‌اند. آنان تمامی مفاهیم و روایت‌ها را نه‌تنها جعل کرده‌اند، که چنان تقدیس و تثبیت نموده‌اند که گویی حکمی الهی و تغییرناپذیرند و هرگونه پرسش یا مخالفتی با آن، برابر با کفر و خیانت است.

حال آنکه وحدت ملی حقیقی، عبارت است از همبستگیِ آگاهانه و داوطلبانهٔ اقوام، زبان‌ها، فرهنگ‌ها و اقشار مختلف یک کشور حول هویتی سیاسی و اجتماعی مشترک، برای زیستن در شرایطی برابر، آزاد و مشترک در سرزمینی واحد. اما در جغرافیایی چون افغانستان، این مفهوم به ابزاری برای حفظ انحصاریِ منافع یک قوم و سرکوب دیگران تبدیل شده است. 

از سرود و پرچم و پول ملی گرفته تا هویت، منافع و حتی زعامت ملی، همه و همه در انحصار و تعریف یک گروه خاص قرار گرفته و بقیه از هرگونه حق، حقوق، جایگاه و حتی حق اعتراض محروم گشته‌اند. و هرکس که به خود جرات اعتراض دهد، با عنوان‌هایی چون «جاسوس»، «تجزیه‌طلب» و «دشمن هویت ملی» سرکوب و از صحنه حذف می‌شود.

این روایت دیگر برای نسلی که به دانش و آگاهی دست یافته، پذیرفتنی نیست. زمان آن فرا رسیده تا به سوی طرحی نو و روایتی تازه حرکت کنیم؛ روایتی فراگیر که همه را در برگیرد، همه بتوانند خود را در آن تعریف کنند و جایگاه واقعی خویش را بیابند.

آن اهریمنان و بردگان همراهشان درنیافته‌اند که وحدت ملی واقعی تنها زمانی محقق می‌شود که:

۱. برابری حقوقی و سیاسی میان تمامی شهروندان، فارغ از قوم، مذهب یا زبان، برقرار باشد.

۲. هویت ملی، برساخته‌ای از مجموعهٔ هویت‌های موجود باشد، نه تحمیل یک هویت خاص بر دیگران.

۳. قانون اساسی بر پایهٔ عدالت، پذیرش تنوع و کرامت انسانی بنیان نهاده شده باشد.

۴. تبعیض سیستماتیک در آموزش، اشتغال، سیاست و خدمات اجتماعی ریشه‌کن شود.

۵. زخم‌های تاریخی ترمیم و اعتماد از نو ساخته شود.

۶. قدرت به شکلی عادلانه و متوازن توزیع گردد، نه آنکه در انحصار یک قوم یا گروه خاص باشد.

۷. رسانه، نظام آموزشی و گفتمان سیاسی، بر مبنای احترام، آگاهی و پذیرش تفاوت‌ها شکل گیرد.

چراکه وحدت ملی یک پروژهٔ تحمیلی و دستوری نیست، بلکه فرآیندی تدریجی و آگاهانه است که با «شنیدن»، «دیدن» و احترام نهادن به «دیگری» آغاز می‌گردد.

جستجو
ویدیوهای محبوب

25.Oct.2025

26.Oct.2025

26. Oct. 2025


نظرات کاربران

ارسال نظر